به گزارش الوند _ شهردار همدان در آئین آغاز به کار پروژه مرمت و بازسازی خانه پوستیزاده اعلام کرده بود که وقتی یک اثر تاریخی در شهر وجود دارد، متعلق به یک فرد و یا یک شهر نیست، بلکه متعلق به کل کشور و همه مردم است، در نتیجه همه باید در حفظ و حراست از این گنجینهها بکوشند و به آن توجه داشته باشند.
سید مسعود حسینی ادامه داده بود که احیا و مرمت خانههای تاریخی و محوریکردن این مهم در بحث گردشگری و فرهنگی مهمترین سیاست شورای راهبردی گردشگری پایتخت تاریخ و تمدن ایران زمین است که شهرداری همدان در این حوزه اقدامات مهمی را انجام خواهد داد. وی در ادامه با بیان اینکه مرمت خانۀ پوستیزاده در راستای عمل به سیاستهای حمایت از توسعه حوزه گردشگری اتفاق خواهد افتاد تاکید کرده بود که سازمان عمران و بازآفرینی مسئول اجرای این پروژه است. حمیدرضا بادامی نجات رئیس کمیسیون سرمایهگذاری، مالی و گردشگری شورای شهر همدان نیز در این آئین حضور داشته است که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
خانهٔ پوستیزاده از مخروبه تا پیشنهاد شورای شهر برای ایجاد موزه خصوصی
قضیه از این قرار است که چند سال پیش یکی از اعضای شورای شهر متوجه مجموعۀ آثار هنری – تاریخی مهندس علیرضا سهرابی میشود و در رسانهها اعلام میکند که چنین فردی در همدان زندگی میکند و آثاری دارد که میخواسته آن را به شهر دیگری انتقال دهد؛ اما ما جلوی آن را گرفتهایم و الان میخواهیم مکانی در اختیار او قرار دهیم که اشیاء مجموعهاش را ویترینی کند یا به عبارتی موزهٔ خصوصی بزند.
در دیدار اهالی رسانه با علیرضا سهرابی مجموعهدار آثار هنری که در مهرماه سال ۱۳۹۸ صورت میگیرد در جلسه مطرح میشود که « چهار سال قبل برای موضوعی به دیدار استاندار رفتیم در استانداری اعضای شورای شهر همدان را ملاقات کردیم و آنان پیشنهاد دادند مجموعه را با همکاری شهرداری ایجاد کنیم و در نهایت شورا نیز با حضور ۱۴ نفر ایجاد این موزه خصوصی را تصویب کرد.
شورای شهر پیشنهاد داد که خانه تاریخی پوستیزاده را برای این مسأله در نظر بگیرند و ما نیز این پیشنهاد را قبول کردیم. پس از مدتی امور اداری و اجرایی متوقف ماند ، مسأله را پیگیری کردیم و متوجه شدیم دوستان دغدغههای امنیتی دارند، به همین دلیل مسأله را در شورای تأمین استان مطرح و موافقت شورا نیز اخذ شد.
حکایت موزهشدن خانهٔ پوستیزاده از زبان علیرضا سهرابی / پیشبینی سهرابی این بود که اگر موزه نشود فرهنگسرا هم نمیماند!
علیرضا سهرابی ۱۰ شهریور ۹۸ در گفتگو با فارس میگوید: در تاریخ ۲۲/۸/۹۵ آقای ابراهیم مولوی به عنوان رئیس وقت شورا موضوع را در صحن شورا مطرح کرد و مقرر شد اگر دستور موزهدار شدن اجرایی نشود تا ۱۰ روز حکم به استانداری سپرده شود که مصوبه شورا ۱۳ رأی موافق گرفت؛ بعد از این موضوع تاکنون ۱۸ قرارداد با من بسته شده یعنی هر چند ماه یک قرارداد خودشان مینوشتند و خودشان باطل میکردند و من شده بودم بازیچه برادران شهرداری؛ البته معتقدم این افراد هیچ نقشی نمیتوانند داشته باشند و آنچه خدا بخواهد اتفاق میافتد.
حال خدا میداند در این سالها چه شایعهها علیه من راه افتاد، متأسفانه شرایطی که پیش آمده این است که عدهای انگشتشمار با گرایشها و مطالبات اقتصادی خاص در پی این هستند تلقین کنند شخصی بهنام سهرابی قصد تصاحب و تعطیلی فرهنگسرای تاریخ و تمدن (خانه پوستیزاده) را دارد؛ من میدانم، شما هم آگاهید و آنها خودشان هم مطلع هستند که این کارها و فضاسازیها را برای چه انجام میدهند؛ اگر خانهٔ پوستیزاده موزه نشود، آنها نمیگذراند فرهنگسرا هم بماند؛ استراتژی این افراد تبدیل فرهنگسرا به محلی برای درآمد است! بنابراین مشکل تعطیلی فرهنگسرا برای موزهشدن نیست! مسالهٔ اصلی این است که آنها در پی ایجاد و تبدیل فرهنگسرای تاریخ و تمدن به خانه بومگردی هستند؛ حالا سؤال ما این است که فرهنگسرا به موزه تبدیل شود فرهنگیتر است یا به خانه بومگردی؟!
اینکه دغدغهمندان تغییر کاربری خانه پوستیزاده، چگونه نگران تغییر این مجموعه به خانه بومگردی که به تازگی عنوان شده نیستند جای تعجب دارد! فعالیتهای موزه فرهنگیتر و نزدیکتر به فرهنگسراست یا خانه بومگردی که در واقع بالاترین تخریب این مجموعه را با تبدیل شدن به اقامتگاه خواهد داشت؟! به راستی در این بین چه کسانی متنفع هستند که نفع آنها در بیسر و سامان ماندن یک مجموعه بزرگ هنری – تاریخی تعریف میشود؟!
از من خواستند برای روند کار، مؤسسه ثبت کنم، بنابراین به کمک دوستانم این مؤسسه را ثبت کردم، الان هم این مجموعه مکانی شده برای حضور و فعالیت هنرمندان که بسیار از این کار لذت میبرم. به جرأت میگویم بنده اولین سرمایهگذار فرهنگی همدان هستم که همه زندگی و داراییام را فروختم و اثر هنری خریدم. بعضی از اعضای شورا به گفتند این آثار اصالت ندارد در حالی که اصالت این آثار دست من نیست باید ثبت شود، شناسنامه صادر شود و میراث فرهنگی آن را صادر کند، همزمان هم معدود رسانهها گفتند سهرابی دزد و قاچاقچی عتیقه است! بعدها هم شنیدم گفتهاند پروانه من باطل شده، در صورتی که این موضوع صحت ندارد، راستش را بخواهید هرکس هر حرفی میزند دیگر ناراحت نمیشوم. درست است با من بیمهریها کردند اما با دیگران این کار را نکنند.
امروز قیچی بزرگی در دست افراد ناپاکی است که سر سرمایهدار در هر حوزه را قیچی میکنند و او را فراری میدهند؛ به من قول دادند خانه پوستیزاده را برای موزه در اختیار من قرار میدهند تا آثارم را در آنجا به نمایش بگذارم، این مجموعه میتواند مانند یک بمب در جهان صدا کند و نام همدان و ایران را بر سر زبانها بیاندازد چراکه آثار من در هیچ موزهای وجود ندارد.»
افراد به ظاهر فرهنگی و در باطن، دشمن فرهنگ بیایند و جواب بدهند!
افرادی که سنگ فرهنگسرای «تاریخ و تمدن» (خانهٔ پوستیزاده) را به سینه میزدند کجا هستند؟ آنهایی که در مافیای فرهنگی خودشان هر رفتار فرهنگی غیر از همراهان خودشان را بایکوت میکنند کجا هستند؟ آنهایی که با همکاری برخی اعضای شورای شهر که به ظاهر دلسوز فرهنگ این استان بودند و تیشه به ریشهٔ داراییهای فرهنگی مردم زدند کجا هستند؟ آنهایی که برخی از رسانههای خودشان را بسیج کردند که وافریادا سربدهید که دارند خانهٔ پوستیزاده را که بچههای مردم در آن کار فرهنگی – هنری میکنند به تعطیلی میکشانند کجا هستند؟ بیایند پاسخ بدهند! عضو شورای پیشین کجا هستی؟ چرا نمیگویی من – در کنار عدهای به ظاهر فرهنگی – جلوی ایجاد بزرگترین موزهٔ خصوصی غرب کشور و شاید ایران را گرفتم و به فرهنگ این استان خیانت کردم!؟ خبرنگاری که فیلم درست کردی و در صفحههای مجازی انتشار دادی و گفتی بچهها دارند در این مکان کار هنری میکنند چرا میخواهید اینجا را تعطیل کنید (نه اینکه بگو ی ی قرار است به موزه تبدیل شود و واقعیت را پنهان کنی) بیا و پاسخ بده!
در این ۴ سال کدام هنرمند از دامان فرهنگسرای تاریخ و تمدن بیرون آمد؟ چند نفر در سال در آن محل آموزش هنری دیدند؟ این بلایی بود که شما سر خانهٔ پوستیزاده آوردید و ماه خوشبختانه کمتر از ۴ سال از پشت ابر بیرون آمد و باز هم اسباب رسوایی شما شد! شما پوست خانۀ پوستیزاده را کندید برای اینکه بغض و کینه داشتید! خودتان هم خوب میدانید که سهرابی اهل باج دادن نبود! سهرابی بزرگترین سرمایهگذار بخش خصوصی در حوزه فرهنگ و هنر و تمدن این استان بود، قدرش را ندانستیم. بروید سابقۀ فعالیتهای موسسۀ «آرمان هنر هگمتانه» را بررسی کنید ببینید چه تحولی در حوزههای فرهنگ و هنر همدان ایجاد کرد!
بله قدر چنین افرادی در این استان دانسته نمیشود و طبیعی است که امروز پول بیتالمال باید صرف مرمت خانهای شود که ۴ سال پیش این ، شرایط فراهم بود که با قراردادی ۱۰ ساله به فردی در بخش خصوصی تحویل شود و خود او هم این خانهٔ تاریخی را سر پا نگهدارد. آن روز حتی میتوانستید در قالب یک وام مرمت بنا، تمام مشکلات ترمیمی بنا را هم گردن مستأجر بیاندازید ؛ تا امروز شهرداری نخواهد به خاطر بیتدبیری عدهای از بیتالمال برای مرمت این خانه پول صرف کند! گیریم خانه هم مرمت شد، بعد از مرمت میخواهید چه کنید؟ ایندفعه به ساز کدام دسته و قماش بالا و پایین خواهید پرید؟
حمیدرضا بادامی نجات رئیس کمیسیون سرمایهگذاری، مالی و گردشگری شورای شهر همدان که به طور کامل در جریان مذاکرات شورای شهر با علیرضا سهرابی مجموعهدار همدانی است در آئین آغاز مرمت حضور داشته و اعلام کرده که حدود ۱۷۰ خانه مثل خانه پوستی زاده در شهر همدان داریم و باید تلاش کنیم که عموم مردم همدان این خانهها را ببینند تا بتوان روی آن ارزش افزوده ایجاد کرد؛ و این همان کاری است که شهرداری همدان برای انجام آن پیشقدم شده است و زمانی این مهم به انجام رسیده است که همزمان با جهانی شدن همدان است؛ سؤال اینجاست که آقای بادامینجات برنامهٔ شما برای ۱۷۰ خانه نه! ۱۷ خانه از این ۱۷۰ خانه چیست؟ برنامهٔ اجرایی منظورمان است، نه اینکه برنامههای در حد نظر و روی کاغذ؟ آقای بادامینجات، اگر همان ۴ سال پیش پای موزه میایستادید امروز در مسیر جهانیشدن هگمتانه سرمان بالاتر بود!
شما که در آن جلسهٔ آغاز مرمت بنای پوستیزاده میفرمایید «امروز تلاش در حوزه توسعه گردشگری شهر و انجام کارهای فرهنگی یکی از اقدامات بزرگ مدیریت شهری است و نباید از آن غفلت کنیم و تبدیل خانههای تاریخی به واحدهای دارای کاربری یکی از این اقدامات مهم است همچنین خانه پوستی زاده که سالها پیش تملک شد و امروز بنا است به یک پاتوق برای گردشگری تبدیل شود تا همه مردم همدان این فضا را ببینند.» آیا نمیدانید قرار بود خانهٔ پوستیزاده با مصوبات همان شورایی که الان شما در آن جلوس دارید به موزه تبدیل شود؟ چرا نشد؟ امروز ۴ سال از آن موضوع میگذرد بهتر نیست شفاف به افکار عمومی توضیح بدهید؟
جناب آقای محسن معصوم علیزاده مدیرکل اداره میراث استان، شما هم بد نیست به واسطه تعلق شغلی و وظیفهای که در این دستگاه فرهنگی دارید، کمی پیگیر تاریخچهٔ این اتفاق باشید! ببینید این هنرمندانی که امضا کردند، این بزرگانی که از هنرهای مختلف و مدیران میراثی و گردشگری که به منزل و محل نگهداری آثار علیرضا سهرابی آمدند و رفتند چه میگویند؟ چه میگفتند؟ چه کردند و چه خواستهای داشتند